۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه

آموزش، بنیان پیشرفت نیروی انسانی در سازمانها

امروزه با بررسی روند تشکیل سازمانهای بزرگ در دهه‏های گذشته درمی‏یابیم که این سازمانها به دلیل عدم تطبیق‏پذیری با روند تحولات اجتماعی و جهانی به مثابه‏ی موجودی هستند که تطبیق‏پذیریشان را با محیط پیرامون خویش از دست داده‏اند و به سوی تضعیف و حتی در بعضی حالات به سوی نابودی می‏روند. از همین رو در برهه‏ی از زمان کارکرد خود را در عرصه‏های مختلف از دست می‏دهند. چرا که سازمانهای بزرگ با ساختاری سنتی توان، نیرو و انعطاف ممکن را برای هم‏سویی با تغییرات پیرامونشان که برآمد جهانی‏شدن اقتصاد و حتی از میان رفتن مرزهای جغرافیایی و سیاسی و آشفتگی‏های ماحصل این اوضاع است، را ندارند و برای بقای خود ناگزیرند ساختار خود را تغییر دهند یا اینکه خود را به ابزارهایی مسلح نمایند که بتوانند نیروی مواجهه با تحولات جهانی را به دست بیاورند. یکی از مهمترین ابزارهای این امر، ایجاد سازمان و ارگان مخصوص آموزش و نهادینه‏کردن آموزش و پرورش در سازمان است. امروزه آموزش و پرورش یکی از منابع به دست‏آوردن امتیاز در رقابتهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی به شمار می‏آید. "پیتر دراکر" اندیشمند بزرگ مدیریت بر این باور است، که کلید موفقیت سازمانی، علم است، چرا که ارزش از راه ابداع، نوآوری و خلاقیت در زمینه‏های مختلف به وجود می‏آید. به عبارتی دیگر انسان مجهز به علم، کلید تعیین‏کننده‏ی تأثیرگذاری در سازمان به حساب می‏آید. از این زاویه، از دهه‏ی 1990 به این سو آموزش و پرورش به مثابه‏ی نیرویی برای پیشرفت مطرح گردیده است. پیشرفت و موفقیت هر سازمان و هر حزبی در تمامی زمینه ها به چگونگی تربیت، آموزش و پرورده‏کردن اعضای سازمان گره خورده است چرا که بدون تردید اعضای هر حزب و سازمانی و علم آنها نقش تعیین‏کننده‏ای در فرآیند پیشرفت و تجدد و هم‏سویی با تغییرات جهانی و حتی اقلیمی دارد.


به عبارت دیگر، آموزش و پرورش کلید زنده‏بودن سازمانها در سطح منطقه و جهان پیرامونشان است. آموزش و پرورش برای تغییرات، به عبارتی آموزش و پرورش در هر سازمانی باید منجر به تحولی شود و تغییر مثبت هم باید به عادتی همیشگی تبدیل شود. در این راستا است که سازمانهای بزرگ و موفق برای رسیدن به اهدافشان، مجموعه‏ای از گزینه‏ها را برای کارها و فعالیتهایشان در دستور کار خود قرار می‏دهند.


امروزه مدیریت صحیح و اصولی که برآمد سیستمی آموزشی و اصولی است، منابع انسانی را تا اندازه‏ای حائز اهمیت می‏داند که توسعه‏ی منابع انسانی را در اولویت سایر پارامترهای مدیریتی و اجرایی قرار می‏دهد و برای تربیت و پرورش نیروی انسانی، ایجاد شرایطی که سازمان از طریق آموزش و پرورش توسعه پیدا کند امری اساسی و بنیادین است. از همین رو در عصر حاضر سازمانهایی موفق هستند که همه‏ی اعضا و مدیران آن برای ارتقاء توانایی‏های خودتلاش نمایند و وظیفه‏ مدیر، تأمین شرایط مناسب برای این فرآیند یادگیری است.


آموزش سازمانی فرآیند و مجموعه‏ای از اعمال است که منجر به یادگیری و پرورش اعضا و دربرگیرنده‏ی رفتار سازمانی مشخصی است که در سازمان آموزش پذیر اعمال می‏شود. در چنین سازمانهایی همه‏ی شرایط یادگیری و پرورش برای همه‏ی اعضا آماده و مهیا می‏گردد و افراد پیوسته برای به‏کارگیری چیزهایی که یاد گرفته‏اند، تلاش می‏نمایند. اینجاست که بحث خودتغییری به میان می‏آید. سازمانی شاید به مطرح‏نمودن امر یادگیری و پرورش خود را ملزم بداند اما اگر توان خودتغییری را در برابر تغییرات سریع و غیره‏منتظره‏ی که در محیط پیرامونش اتفاق می‏افتد، نداشته باشد احتمال دارد دچار آسیبهای جبران‏ناپذیری شود. ویژگیهای آن سازمانهایی که به طور مداوم ضروری می‏دانند که با روند تغییرات خود را به روز نمایند و راههای موفقیت را گم نکنند، عبارتند از:


1- توان مطرح‏نمودن ایده‏های نو در ارتباط با مشکلات و گرفتاریها.
2- ابداع و عکس‏العمل مثبت در برابر ایده‏های تازه.
3- ارزیابی ایده‏های تازه و انتخاب راهی شایسته و بایسته برای تحقق آنها.
درک این مسئله که یادگیری و پرورش موضوعی دلخواه نیست، بلکه ضرورتیست برای بقای سازمانها که آنقدر هم سخت و دشوار نیست، چرا که یادگیری به مانند هدفی استراتژیک، پلی ارتباطی است در میان استراتژی سازمان و توسعه‏ی منابع انسانی. پس از آن که بر ضرورت و اهمیت فرآیند یادگیری و پرورش در سازمان تأکید گردید، اکنون باید برای رشد و تعالی این ایده در سازمان تلاش شود. زمینه‏های اصلی برای ترویج این تفکر آموزشی در سازمانها زیاد هستند و می‏توانیم در این میان به این موارد اشاره کنیم، اراده‏ی تغییر در سازمان، ناراضی بودن از مدل مدیریتی سنتی، قبول این واقعیت که ارتقای سطح آگاهی و علمی اعضا در سازمان کلید پیشرفت و به‏روزنمودن با تغییر و تحولات مجموعه‏ای از مسائل و مباحث دیگر است. اما این امر را هم نباید نادیده گرفت که شاید این سیستم و مدل آموزش و یادگیری به هر دلیلی با خواست مجموعه‏ای از اعضای سازمان با وضع موجود منطبق نباشد و حتی در آن هم کارشکنی شود، اما آنچه درست است، تأکید دوباره بر این واقعیت است که ضمانت بقای پیشرفت به خصوص در عرصه‏ی سیاسی، مجهزشدن به دانش روز و هماهنگ شدن با تحولات مختلف در سطوح گوناگون است و سازمان برای بقا و زنده ماندن و از همه مهمتر فعال بودنش باید هزینه‏هایی نیز بدهد. چرا که سرمایه‏گذاری در فرآیند آموزش، یادگیری و پرورش امری بلندمدت است و باید برای رسیدن به اهداف آموزش و پرورش از هیچ کار و کوششی دریغ نگردد.


این دسته از مسائل و مباحث دیگری بودند که کنگره‏ی پانزدهم حزب را بر آن داشت که بر اهمیت آموزش و یادگیری و تربیت نیروهای انسانی در حزب تأکید شود و ضرورت انجام این وظیفه را به عهده رهبری جدید حزب بگذارد.

فاتح صالحی
کوردستان مدیا
حزب دموکرات کردستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر